صفحه‌ی 33

من و خانواده (1)
من و پدرم

/...به مناسبت روز پدر.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۱ ]

صفحه‌ی 31

غربت

/...خیلی ذوق می‌کنم شلوغی رو می‌بینم.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]

صفحه‌ی 30

وقتی آدم نمی‌داند چه می‌خواهد بنویسد، چه کار کند؟

 

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]

صفحه‌ی 29

یک دیوانه

/...پس کافی‌ست بگویم: دیوانه‌ام.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۶ ]

صفحه‌ی 27

گویند

 

/...من دلم نمی‌خواست که دیگر سوالی بکنم، ولی، چرا چاخان می‌کنند؟.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۲ ]

صفحه‌ی 26

روزگار سخت‌تر از سخت

 

/...به کلاغک‌هایتان گوش جان سپردم و دم برنزدم، ولی بی او چه سخت می‌گذرد.../  

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۲ ]

صفحه‌ی 25

برف انبار (قسمت 1)

/...عکسی دارم در برف با چکمه‌هایی که تا بالاتر از زانو می‌رسید و موهایی بلند که حدودا پشت گردنم را می‌گرفتم. اصلا نمی‌شناختم‌ش.../
ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۶ ]

صفحه‌ی 22

تغییرات را دریابید.

هفته‌ی قبل رفته بودیم جایی و نتواستم آپ دیت کنم اما خبری دارم مهم:

از این به بعد قرار است تغییراتی این وبلاگ انجام شود. اما نه یه هویی پس منتظر باشید و تغییرات را دریابید.

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۲ ]

صفحه‌ی 20

به نام اهورا...

سلام.

ای پیامبر رحمت الهی تولدت مبارک. مبارک. و مبارک. 

به شما نیز این عید فرخنده و مبارک را تبریک عرض می‌کنم.

نیازمندی‌ها:

به یک کیک تولد نیازمندیم+1487 شمع به علت 1487 سالگی پیامبر

سوال:

چرا اهل تسنن عربستان [از نظرات می‌فهمید اصلاح شده] دوست ندارن برای تولد پیامبر جشن گرفته شود؟

1) نمی‌دانم.

2) تحقیق می‌کنم و می‌گویم.

3) بزرگ می‌شی، می‌فهمی.

4)...............................(لازم به توضیح نیست که باید در این جا چیزی غیر از گزینه‌های بالا نوشته شود.)

این گزینه‌ی آخر را به مسخره نگیرید.

و جون من،جون من(کپی نکنید!)انتقاد کنید.

و این که من عکس کودکی خویش را آن بالا گذاشتم.کس دیگری نیست.

عمر بخیر.

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۷ ]

صفحه‌ی 19

به نام اهورا...
سلام.
معلومه اینجا چه خبره؟
با خود (خودم) بودم از بس ذهنم مغشوش امتحانات بود که با خود درگیری داره. (چی می‌گی؟!!!)
نه اینطور هم نیست ذهنم به خاطر این‌ها مغشوشه:
دوستی با دوستی قهر می‌کنه  و اون وقت هر کسی هر کاری که می‌کنه این دو با هم آشتی کنن ولی شخص دوم راضی نیست. معلمی که خیلی دوستش دارم  به خاطر پول یا هرچیز دیگه وسط سال تحصیلی می‌ذاره و می‌ره بدون خداحافظی. (هر وقت که خواستم در این رابطه با او صحبت کنم گذاشت و خود را مشغول کرد به همین دلیل است که می‌گویم بدون خداحافظی رفت. لازم به ذکر است که با من ارتباطی کاملا صمیمی داشت!) دوستم را بسیار زیاد دوست داشتم ولی بر سر موضوعی با بنده قهر نموده است. معلمم هم بسیار دوست می داشتم... .
سوال: گر جای من بودی چه می‌کردی؟
1- هیچی.
2- می‌نهادم سر خویش را برکوه.
3- اگر خواهی بمیری بی بهانه، بخور ماست و پیاز و هنداونه.(توی گروونی؟)
4- خربزه و عسل یا سیب زمینی و عسل می‌خوردم. (بازهم توی گروونی؟ - عسل ناب پیدا نمی‌شود.)
5- گزینه 3 و 4 درست است.
6- .....(لازم به توضیح نیست، که لازم به توضیح نیست!)
بابا تو رو به خدا انتقاد کنید!
خدمت شخص جناب هرکس هم بگوییم که لطفا نظر خصوصی نذارید چون که من می‌خواهم نظرهایم را به صورت کلکسیون داشته باشم! (بجز برخی...) ولی با نظر‌های خصوصی میانه ی خوبی ندارم... !
عمر بخیر. (واژه جدید از خود)
برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۶ ]
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)