صفحه‌ی 35

پرواز را به خاطر بسپار


/...من از تاب بازی می‌ترسیدم. تا آن‌جا که یادم هست، ترسم از آن‌جا شروع شد که با پدر رفته بودیم به پارک نزدیک‌ خانه‌ی‌مان – آن زمان‌ها! -  پدرم گفت که برویم خانه و من که هنوز از تاب  پایین نیامده و تاب هنوز نه‌ایستاده  تالاپی از روی تاب می‌افتم به پایین و گریه زاااری.../

 

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]

صفحه‌ی 34


بدشانسی

/...صورت معلم سابق علوم را که می‌بینم، از چهره‌اش معلوم است که تعجب کرده.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]

صفحه‌ی 33

من و خانواده (1)
من و پدرم

/...به مناسبت روز پدر.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۱ ]

صفحه‌ی 32

دست‌تان در نکند

/...دست‌تان در نکند که.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۵ ]

صفحه‌ی 31

غربت

/...خیلی ذوق می‌کنم شلوغی رو می‌بینم.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]

صفحه‌ی 30

وقتی آدم نمی‌داند چه می‌خواهد بنویسد، چه کار کند؟

 

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]

صفحه‌ی 29

یک دیوانه

/...پس کافی‌ست بگویم: دیوانه‌ام.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۶ ]

صفحه‌ی 28

دوچرخه

/...ما اینقدر حوصله داریم؟.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۵ ]

صفحه‌ی 27

گویند

 

/...من دلم نمی‌خواست که دیگر سوالی بکنم، ولی، چرا چاخان می‌کنند؟.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۲ ]

صفحه‌ی 26

روزگار سخت‌تر از سخت

 

/...به کلاغک‌هایتان گوش جان سپردم و دم برنزدم، ولی بی او چه سخت می‌گذرد.../  

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۲ ]
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)