به نام خدا
پاسخ به نقدهای شما
جلسه پاسخ به نقدهای داستان:
اولین:
بچه خدا خفه ات نکنه نصف موهای سرم رو سفید کردی .خو نرو تاب بازی مرد گنده خجالت بکش .تورو خدا چاقو با خودت حمل نکن .کل جریانو به پدر و مادرت حتما بگو تا بزنن له کنن هرچی بچه پرو چاقو بدستو /چی میدونم یه توپ بردار بزن تو در و دیوار لامپو بشکن اما توروخدا تو کوچه نرو .
دفعه دیگه هم داستان تخیلی واقعی ننویس وگرنه لهت می کنم
دومین:
چی چرت و پرت نوشتی الکی اینترنت مصرف میکنی؟!
سومین:
چقد اون یارو بی اعصابه! تو که چیزی نگفتی که یهو زد به کله ش و یقه ت رو گرفت:))!
روحت شاد یادت گرامی:دی
چهارمین:
حالا یه دونه دونات به من هم بده ببینم چه مزه ای هست تا بهت بگم اصل قضیهای که نوشتی را؟!!
جواب اولین:
ایشالا خدا خفهم نمیکنه!
با رنگ مو درس میشه!
همین دیگه بعدش به همون میگین که هی تو خونه نشسته یا پشت تلوزیونِ یا کامپیوتر.
بعدشم من امیر وحید کوچولوم یا به قول شما امیر کوچولوم نه یه مرد گنده که!!!!
در این داستان من چاقو به همراه نداشته و چاقوی موجود در دستم را از جناب دوست قاتل گرفته میباشم!!!!
اولن که پدرم مسافرت تشریف دارند و مادر هم روزانه ما را له مینمایند!!!!
در داستان نیز آمده من بر خلاف باقی بچهها از فوتبال خوشم نمیآید.
دوباری هم که بیرون رفتهام در داستان با دلیل موجه بوده است!!!
بعدم طرفهای ما کوچه موجود نیست!!!!
این داستان تا آنجا که نوشته شده:
حالا وقتیست که جنایت شروع میشود:، به صورت واقعی بود والباقی آن را خودم به رشتهی تحریر در آوردهام.
جواب دومین:
اگر این داستان چرت وپرت است به بزرگی خودتان ببخشید، چون این اولین داستانم بوده و خودم هم قبول دارم که چرت و پرت است.
جواب سومین:
جریان بیاعصابی فرد نیست، جریان مشکلیست که با بقیه دارد و آن این است که فکر میکند همهی افراد جامعه فکر میکنند که او و دوستانش آدمهای خلافی هستند. حالا این شاید به خاطر قیافه، نوع حرف زدن و یا فتار و کردار ایشان باشد.
جواب چهارمین:
دونات کلوچهای است که مانند حلقه است، رویش به وضوح نوشته دونات، و با آخرین بالا و پایین شدن نرخ ارز قیمتش: 5000 ریال است.