*/یک قانون نانوشته‌ای می‌گوید: چیزی یک‌بار اتفاق بی‌افتد، احتمال دارد باز هم اتفاق بی‌افتد. اما چیزی که دو بار اتفاق بی‌افتد، حتمن بار سوم هم اتفاق می‌افتد. این قانون در مورد عدد هفت چیزی نگفته، کاش می‌گفت/*

*/ در یک صبح خوب چه چیز حالِ شما را بد می‌کند؟ به نام خدا، یک پست سیاسی که راست می‌گوید!/*

*/بمیرید، بمیرید، بمیرید/*

*/ سخت‌تر از این نیست که بنویسی و پاک کنی، و بنویسی و پاک کنی و بنویسی و پاک کنی/*

*/یک‌سری چیزها هست که همیشه عجب آدم را در می‌آورد.../*

*/برایِ خواننده‌گان: قبل این، یک پست دیگر هست که جفت‌شان نزدیک به هم آمدند، آن را دوست‌تر می‌دارم، این کشک‌ست و بس!/*

نامه‌ی هفت

*/به کسی که قرار بود معشوق باشد، اما عاشق کجاست؟!/*

نامه‌ی شش

*/نامه‌ای برای همه‌ی دوستان/*

شاید نامه‌‌ی پنج

*/نامه‌ای در شیشه‌ای لبِ ساحل/*

*/برو و نباش، شاید یک جای دیگری جواب را پیدا کردی، کاش می‌شد و می‌توانستی سر بگذاری به بیابان، شاید آن‌جا جواب را پیدا کردی! کاش می‌شد هیچ باشی و سر بگذاری به یک‌جا، آخر هیچ‌چیزها هم یک‌جایی هستند دیگر! هیچ‌چیز! در دنیا هیچ‌چیز ارزشِ تویِ هیچ‌چیز را ندارد و تو این را نمی‌فهمی، شاید هم نمی‌خواهی که بفهمی! مهم نیست، فقط برو و نباش/*