صفحه‌ی 24

به‌نام اهورا ترین...

دخترک نانوا


  همراه مادر از خانه خارج می‌شویم. می‌خواهم بروم نانوایی. می‌خواهم مثل همیشه از روی پله‌ها بدوم. می‌خواهم مثل همیشه یواشکی از روی نرده‌های مجتمع بروم. هنوزم آزادم.
  نانوایی شلوغ است. دوستی را در آن میان می‌بینم. می‌روم پیش او؛ آخر من یکی نان می‌خواهم. بدنم کمی از بدنش جلوتر می‌رود که او می‌گوید:
- از من جلو نزن....
- باشه بابا....
نانی‌اضافی می‌آید؛ دوستم حواسش نیست. نان را می‌دهند دست من:
- هی بیا نون رو بگیر. اگه می‌خواستم نوبت را رعایت نکنم نون رو بهت نمی‌دادم. بگیر....
  می‌افتم به تنور بعدی و انتظار. دخترکی می‌آید کنار تنور با نانواها خوش و بش می‌کند. از یه از کارکنان نانوایی می‌شنوم که می‌گوید پدرت الان دارد در بخش کامپیوتری کار می‌کند اما با دقت می‌فهمم که او در بخش چانه‌گیری است. تخمینی می‌توانم بگویم کلاس دوم یا حتی سوم بود. دختری خوش صدا و زیبا بود. موهایش هم یه لچک نداشت. می‌توانید درک کنید دخترک یه نانوا در منطقه‌ای آخوندنشین این گونه در خیابان بچرخد در صورتی امسال یا سال بعد به سن تکلیف می‌رسد؟ واقعا غیرتمان کجا رفته؟!
.
  از بچگی عاشق بچه‌های کوچک بودم. اما نمی‌دانم چرا دختر‌ها جور دیگری بودند. من که هنوز پدر نشده‌ام. الان دخترک‌های همسایه که می‌آیند خانه‌ی‌مان من عین برادرشان هستم... و البته من هم در قبالشان احساس مسولیت می ‌کنم. حرف زیاد است اما من فقط این جمله را می‌گویم: غیرتمان کجا رفته؟!!
 

 

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۶ ]
حیران دوست
۱۱ اسفند ۰۷:۳۵
زود بزرگ شدی!حیف شد...



اولا من هیچ وقت بزرگ نمی‌شم.
دوما بزرگی به سال است نه به عقل!

هوالعشق
۱۱ اسفند ۰۸:۰۳
اگه پدرها روی دخترشون،‌ برادرها روی خواهرشون،‌ مردها روی همسرشون یکم غیرت داشتند این وضعمون نبود!



بعله درست می‌فرمایید!
دشت‌بان
۱۱ اسفند ۰۸:۴۲
بابا غیووووووووور! سالااااااااااااار! مررررررررررررررررررررد!



ما اینیم دیگه داداش سربازِ سرسرهِ‌باز سر شکستم!

مهدی
۲۶ اسفند ۱۸:۴۱
نــقــطـه هــای تـه شـعــرهــایـــم را بـبـیـــن (!)

{ ســاده نـگــــذر } . . .

دلــم اســت بـس کـه تـنــگ شــــده

قـــد ایـــن نـقـطــہ هـــا . . .

*بَعِله

محمد علی حیدری
۱۰ فروردين ۲۰:۱۳
سلام پسر عمه زا هــــــــــــــــــــــوــــــــــــــــ..
چطوری ؟ عیدت مبارک.
هرسالت پیروز و نوروزت هر روز.

خداحافظ هــــــــــــــــــــوـــــــــــــــــــ..



*سلام.
*خوبم از محبت های شما. عیدت شما هم مبارک.
*هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز.
*خدا حافظ.

فــــ . میم
۰۹ خرداد ۱۶:۵۳
غیرتمان کجا رفته؟ :))))))))

هشتک: نامزد بامزه ترین متن این وبلاگ تا کنون.

پاسخ :

سلام...

:))
این تا ته‌ش حواس‌تون به این هشتک باشد:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)