صفحه‌ی 35

پرواز را به خاطر بسپار


/...من از تاب بازی می‌ترسیدم. تا آن‌جا که یادم هست، ترسم از آن‌جا شروع شد که با پدر رفته بودیم به پارک نزدیک‌ خانه‌ی‌مان – آن زمان‌ها! -  پدرم گفت که برویم خانه و من که هنوز از تاب  پایین نیامده و تاب هنوز نه‌ایستاده  تالاپی از روی تاب می‌افتم به پایین و گریه زاااری.../

 

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]

صفحه‌ی 34


بدشانسی

/...صورت معلم سابق علوم را که می‌بینم، از چهره‌اش معلوم است که تعجب کرده.../

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]

صفحه‌ی 24

دختر نانوا


...می‌توانید درک کنید دخترک یه نانوا در منطقه‌ای آخوندنشین این گونه در خیابان بچرخد در صورتی امسال یا سال بعد به سن تکلیف می‌رسد؟!!...

 

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۶ ]
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)