صفحه‌ی 232

 سلام...

  راست‌ش را بخواهید، این سوال از خیلی وقتِ پیش ذهن‌م را قلقلک می‌داده. زمانی که حواس‌م به این بود که اگر فردا روز بمیرم چند چند هستم با خودم و دیگران!

  به خاطر هم‌این به مرگ راحت و بی‌دغدغه فکر می‌کردم، که در آن به‌دون هیچ غصه‌ای‌ خواهم مرد، یا به قول فرهاد:

  گرم و زنده

    بر شن‌های تابستان

      زنده‌گی را بدرود خواهم گفت...*

  اما حالا، حالا سر خودم را با هزار چیز مختلف گرم کرده‌ام و دیگر نمی‌دانم که فردا روز اگر بمیرم، با خودم و دیگران چند چند خواهم بود. دیگر نمی‌دانم در این وضعیت پرسیدن سوال‌م مناسب‌ست یا نه. اما شاید در میان خواننده‌گان این تیمارستان بی‌نام، کسی باشد که بداند با خودش و دیگران چند چندست، فردا روز اگر بمیرد... . برای هم‌این می‌پرسم:

  چه مرگی مورد پسندتان‌ست و دوست دارید در صحنه‌ی آخر زنده‌گی‌تان چه موزیکی پلی شود؟ خودم نیز هر زمان که فهمیدم فردا روز با خودم و دیگران چند چند خواهم بود، خواهم گفت... .

  و بدرود خواهم خفت... !


* آلبوم برف از فرهاد مهراد - ترک کتیبه

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۹ ]
علی محمدرضایی
۰۸ آبان ۱۶:۳۵
والا منم نمیدونم چند چندم
راستی خوش برگشتی عزیزم

پاسخ :

سلام...

سعی کن بفهمی...

عجب!!
علی محمدرضایی
۰۹ آبان ۱۶:۴۷
چیجوری بفهمم
عجب داره

پاسخ :

به یاد بیار که چه کردی...

بله...
Mostafa RJ
۰۹ آبان ۲۰:۵۶
والا عرض کنم که مرگ با گلوله تک تیر انداز توی مغزم.
و آهنگ لاست ایت آل رو هم پلی کنن لطفا.
Black veil brides - lost it all

پاسخ :

سلام...
چه تکلیف معینی!!

چرا تک تیرانداز و تو مغزت؟ ماجراش چیه؟ می‌خوای بری جنگی چییزی؟ یا نه؟

Mostafa RJ
۱۲ آبان ۱۰:۱۶
نه. همینجوری.

پاسخ :

خوبه باز!!
فاطمه .ح
۱۳ آبان ۰۶:۲۴
یه خواب اروم با گاز.
اهنگ خاصی مد نظرم نیست. یه فولدری که زیاد گوش میدم رو پلی می کنم از اول تا وقتی که خوابم ببره و گاز هم اثر کنه.

البته به مرگ که فکر می کنم، دلم نمیخواد بمیرم، چون میدونم مرگ یه روزی میاد سراغم و حقیقتا چندان عجله ای براش ندارم. اونایی که کار خودشونو کردن، تاثیر خودشونو گذاستن و بعد میزنن خودشونو میکشن ادم های ارزشمند تری در ذهنم هستن نسبت به کسایی که فقط احساس پوچیشون به مرگ دچار شده.

نمیدونم تفکراتم قبلا هم دقیقا همین بود یا نه، ولی فعلا که اینه.

پاسخ :

از عوارضات صادق هدایت خوندنه!!

:| اصلن مسئله‌ی خاصی یه ترک خاصه!!

دنیا تیه بود و بی‌سر و ته! باید زنده‌گی کرد... قبل مردن!!

تفکرات انسان همیشه در تحوله!!
اَسی ...
۱۹ آبان ۰۲:۳۲
اصلا بهش فکر نکردم...

پاسخ :

سلام...

خب فکر کنید!
بوتیمار ...
۱۵ آذر ۰۹:۳۶
فکر کنم بدونم ولی الان نمیتونم بگم
شاید یه روزی نوشتم

پاسخ :

سلام...

متچکر... :)
Mostafa RJ
۲۲ آذر ۰۴:۲۵
وبلاگنویسی هم زمانی بودو بگذشت :|

پاسخ :

امان...امان...
فـ . میم
۰۷ مهر ۲۳:۳۱
تئوری های مرگ میان می‌پیچند می‌رن توی مغز آدم. به گمانم دوره‌ایه.

+ چه موضوعی ولی :)

پاسخ :

سلام.
مرگ حقه:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)