"
الف.
سلام..
نـمیدانم تو وجودت فقط در دنیای خوابست یا پا در دنیای واقعی هم داری! فقط میدانم... ، نه آن هم نمیدانم! فقط فکر میکنم که شاید وجود تو و آن چهرهی دلربایت در خوابهای آشفتهی این روزهایم لازم بود... .
راستش را بخواهی چهرهات را باید در لیست زیباترینهای دنیا بایگانی کرد. نمیدانم توی خواب گفتمت که من آنهایی که موهای سفید دارند را بیشتر دوست دارم یا خودت میدانستی که لچک از سر کشیدی و افشان کردی موهایت را برایم ای سفیدگیسوی دلفریب... .
ای زیباچهرِ ، آن صورتت هرچه که بود و آن چشمهایت و آن خندههایت حتا! همه و همهیشان روز به روز در مِه بیشتری فرو میروند انگار! اما یادت... . چرا اما یادت، باید گفت حتا یادت هم شاید در این روزها مِه بگیرد و مستور شود در میان همه خوابهایی که یادم مانده، که راستش را بخواهی هیچ، هیچ یادم نمانده... .
اما بدان تا هر زمان که یادت در ذهنم باشد ای دلفریبِ مَهرو، تا هرزمان خواستار دوباره دیدنت هستم. چه در خواب و چه در بیداری... .
راستش من از دیدنت در بیداری میترسم... میترسم که بیایی بعد ول کنی و بروی... .
حالا دیگر نمیدانم که بگویم که بیایی یا نه.... نمیخواهم که فقط احساساتی نگاه کنم. و هماین میترساندم. که شاید تو هم یکی از آن خوابهای بوالهوسانهای باشی که هر مردی ممکنست ببیند... .
نـه میدانم که هستی و نه میدانم که چه، فقط میدانم که آمدی تا به همهی آن چرندیات خوابم رنگ و بوی واقعی بدهی! تویی که معلوم نیست خودت واقعی هستی یا فقط در خواب خِر درماندهگانی چون من را میگیری... .
نمیدانم چرا ولی تو حتا برایم واقعیتر از آن بودی که با پدرم به سینما بروم. نه، شاید حتا تو هم واقعی نبودی و شاید برای هماینست که روز به روز چهرهت بیشتر میرود لایِ مِه فراموشی... .
حـالا دیگر حتا نمیدانم که بگویم که بیایی یا نه ای فسونگر. غیر از وجـود واقعیت، حتا وجودت در خواب هم میتواند زندهگیم را به هم بریزد، اگر دیر بیایی یا حتا اگر بیایی... .
احتمالن تو هم مثل هزار خواب دوست داشتنیِ دیگرم قرارست توی لیست فراموش شدهها بایگانی شوی ای جوانِ پیر... .
حتا دارم فکر میکنم که پشت همهی آن خندههایت داشتی مرا نفرین میکردی که قرارست زندانیت کنم در لیست فراموش شدهها... .
دیگر اصلن نمیدانم که باید بیایی یا نه فقط میدانم که آمدنت چه در خواب و چه در بیداری آشوبیست، ای شهرآشوبِ زیبا... .
پ.ن
میتواند داستانی بااشد با الهام از یکی از خوابهایم.
سه شنبه ۱۲ مرداد ۹۵
برایم شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]