*/یخ-یخ/*
به نام او.
سلام.
تو شاید در نظر بعضیها بیکاربردترین وسیلهای، حتا در خانهی خودت باشی! ولی نه از نظر من! ابدن کسی به تو به یک وسیلهی خودکشی نگاه نمیکند، غیر از من! تو حتا خودت هم بخواهی نمیتوانی بکشی هیچکس را، غیر من! و نه، فکر نمیکنم هیچکس از تو ایده گرفته باشد، غیر از من! تو از بالای من، به من نگاه میاندازی تا پایینم را!
در را باز میکنم و میروم تو، آب سرد را باز میکنم و دوش را هم! با انقباض سریع اندامم درد در تمام بدنم میپیچد! نمیدانم چهطور در آن لحظه بهترین فکرها از ذهنم میگذرد! تپش قلبم بالا میرود و نفسهایم تند میشود! هنوز زیر توام و تو مرا یخ میکنی! سعی میکنم نفس عمیق بکشم ولی فایده ندارد! میبندم شیر آبی رنگت را تا نکشتیم!
دلیل حساسیت بدنم به دوش آب سرد را نمیفهمم! در صورتی وقتی میروم توی استخرِ جلوی آبشار پرچِکوه چنین حسی ندارم!