*/ترش و شیرین/*
از اینور شب تا پل ستاره...
کی میدونه که کی خوابه کی بیداره...
یکی دلش میخواد بخنده خورشید یکی دلش میخواد بارون بباره...
یکی داره پنجره رو مینده یکی در و وا میکنه دوباره...
خنده و شادی و اشک و غم توی دل همه پا میذاره...
سهم ما اینه شاید زیاد و کم...
یک سبد لبخند یه لحظه غم...
یکی داره پولاشو روو هم میذاره...
یکی داره بدهیاش و میشماره...
یکی شبا خوابای رنگی میبینه...
سرش و که روی بالش میذاره...
سهم این یکی کابوسه صابخونه بدهی اجاره...
فقیر و پولدار هر دلی واسه خودش هزار تا غصه داره...
همسفر هستیم با هم تو این مسیر...
مثل بارون شو تو این کویر ...
بی تو اینجا دل میرسه به ناکجا...
تکیه گاهم باش تو ای خدا...
جمعه ۲۰ شهریور ۹۴
برایم شعر خواهی خواند؟ [ ۰ ]