صفحه‌ی 204

*/وقتی که بچه بودم، غم بود، اما، کم بود.../*

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۷ ]
. عارفه .
۰۴ دی ۱۲:۰۰
غم بود اتفاقا زیادم بود ولی ما کم می دیدیمش,شاید!
غم همیشه زیاد بوده و هست...احتمالا خواهد بود...

پاسخ :

وقتی کم می‌دیدیم‌ش، پس کم بوده! ینی توی یک حدود قرار می‌گیرن!
خانم الف
۰۴ دی ۱۵:۲۴
غم بوده اما ما توجهی نداشتیم بهش
با هر شادی و خوشی ساده ای فراموشش میکردیم
میگن بچه اولین بار غم رو وقتی تجربه میکنه که از شیر میگیرنش
از همون موقع غم ها شروع میشه و اصلا کم نبوده..
پیامبر بچه ها رو به چند دلیل دوس داشتن که یکیش اینه که قهر میکنن اما زود فراموش میکنن
غم ها رو سریع از یاد میبرن ..
:)

پاسخ :

غم بچه چه‌قدرِ می‌شه فوق‌ش، بگید، کجا زیاد بود گیر دادین!!!
سیپریسک
۰۹ دی ۱۲:۳۲
وقتی بچه بودم غم بود،اما بچه بود.
غم ها انگار با من بزرگ شدند.

پاسخ :

این‌م تعبیریه!
علی محمدرضایی
۱۵ دی ۱۰:۲۱
باخانم الف موافقم

پاسخ :

کدامین کامنت‌ش‌؟؟؟؟
علی محمدرضایی
۱۷ دی ۱۰:۵۰
همین کامنتش که برای همین پسته دیگه

پاسخ :

آها من فکر کردم پست بعدیِ که چندتا کامنت گذاشتن!
فـ . میم
۱۲ آبان ۱۲:۱۵
غم یه جورایی همیشگیه، نه محمدجواد؟

پاسخ :

سلام.
غم هست، ولی برخوردی که باهاش می‌شه متفاوته!
فـ . میم
۱۲ آبان ۱۸:۲۴
بهم گفته بودی.

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)