صفحه‌ی 240

شاید نامه‌‌ی پنج

*/نامه‌ای در شیشه‌ای لبِ ساحل/*

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۷ ]

صفحه‌ی 239

*/برو و نباش، شاید یک جای دیگری جواب را پیدا کردی، کاش می‌شد و می‌توانستی سر بگذاری به بیابان، شاید آن‌جا جواب را پیدا کردی! کاش می‌شد هیچ باشی و سر بگذاری به یک‌جا، آخر هیچ‌چیزها هم یک‌جایی هستند دیگر! هیچ‌چیز! در دنیا هیچ‌چیز ارزشِ تویِ هیچ‌چیز را ندارد و تو این را نمی‌فهمی، شاید هم نمی‌خواهی که بفهمی! مهم نیست، فقط برو و نباش/*

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۲ ]

صفحه‌ی 238

*/...پس خیلی راحت می‌نویسم "تمام" و قال قضیه را مثل یک بازنده به پایان می‌رسانم!.../*

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)