شاید نامهی پنج
*/نامهای در شیشهای لبِ ساحل/*
شاید نامهی پنج
*/نامهای در شیشهای لبِ ساحل/*
*/برو و نباش، شاید یک جای دیگری جواب را پیدا کردی، کاش میشد و میتوانستی سر بگذاری به بیابان، شاید آنجا جواب را پیدا کردی! کاش میشد هیچ باشی و سر بگذاری به یکجا، آخر هیچچیزها هم یکجایی هستند دیگر! هیچچیز! در دنیا هیچچیز ارزشِ تویِ هیچچیز را ندارد و تو این را نمیفهمی، شاید هم نمیخواهی که بفهمی! مهم نیست، فقط برو و نباش/*
*/...پس خیلی راحت مینویسم "تمام" و قال قضیه را مثل یک بازنده به پایان میرسانم!.../*