*/قضاوت/*
الف.
سلام.
علاقه به دستهبندی و برچسب زدن و نام گذاشتن روی آدمی را هم ندارم. چرا که اصلن هماین دسته بندیها هم در هر صورت چیزِ نسبیایست. بخواهی حساب کنی آب چیزِ مایعی نیست، چون جوش که بیاید باز هم آب هست ولی مایع نیست، بلکه گاز است، حالا شاید دلت بخواهد اسمش بگذاری بخارِ آب. ولی این همان آب است که حال شده گاز. و یا باز هماین آب توی سرمای زیر صفر درجه که بماند میشود جامد، در صورتی که همان آب است، باز نامگذاری شد و یخ نام گرفت. ولی این همان آب است، حالا اسمش هرچه که میخواهد باشد. تازه این آب است. این آب است و سه حالت دارد. آدمی هزاران و هزاران جورِ مختلف حالت دارد، آب که باشد در مقابل گرما بخار میشود ولی آدمی، یکجا خودش را باد میزند، یکجا مقاومت میکند و هیچ به روی مبارکش نمیآورد، یکجایی هم پا می شود و لباسهایش را در میآورد.
اصلن قضاوت کردن کارِ آدمی نیست، نمیدانم، شاید کارِ هیچ موجود نیست. کاری که ما هر روزه داریم انجام میدهیم. فلانی توی دستهی بدهاست و آن یکی توی دستهیِ خوبها. حالا این قضاوتها اصلن برای خودمان باشد که بهدرک ! میرویم برای این و آن هم بازنشر میکنیم. نه منظورم توی فضای مجازی نیست، توی فضای واقعی حتا."دیدی فلانی چه قدر احمقِه، میدونی چهکار کرده؟ بهش پیشنهاد رشوه دادن قبول نکرده." حالا من که خودم اینها را دارم میگویم؛ نه این که خودم اصلن قضاوت نمیکنم، نه، اصلن من بدتر از همه هم هستم. اما حالا چاره چیست؟
بیایید قضاوتهای خوبمان را برای این و آن تعریف کنیم و تازه اولش یک "به نظرم..." هم اضافه کنیم، چرا که خیلیها فکر میکنند که تو نشستهای و با چند نفر بزرگ و عاقل و بالغ صحبت کردهای تا به این نتیجه رسیدهای، پس نظرت را میبرد بهجای نظر خودش جا میزند و چندتا هم میگذارد رویش! و وای که اگر بد قضاوتی باشد... و هماین طور سعی کنیم قضاوتهای بدمان را فقط بگذاریم برای خودمان، هماین! چارهی دیگری سراغ داری؟