کـــوتاه کــن کــــلام، بمانـــد بقیــــــــهاش
مـردهاســت احترام، بماند بقیهاش
از تــیرهــای حــرمله، یــک تـــیر مانده بود
آن هم نـشد حـرام، بماند بقیهاش
هرکس که زخمی از علی و زلفقار داشت
آمــد بــــه انـــتــقام، بماند بقیهاش
شــمشیــرها تــمام شــد و نــیــزهها تمام
شد سـنگها تمام، بماند بقیهاش
گــــویــــا هـــنوز بــاور زیــنـب نـمـیشـــود
بر ســـیـنـهی امـام، بماند بقیهاش
پیــراهنــی کــه فاطمه با هزار گریه دوخته
در بـــیــن ازدحـــــام، بماند بقیهاش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شــــد نـوبـت خـیام، بماند بقیهاش
از قـــتـــلِگــاه آمـده شـــمر و ز دامــــنش
خــــون علــیالدوام، بماند بقیهاش
ســر رفــت و آه، بـعـد هــم انـگـشت رفت
کـــــاش از پیکر امام، بماند بقیهاش
بر خـــاک خــفـتـهای و مـــرا میبرد عــدو
من میروم به شام، بماند بقیهاش
دل واپـــسم بـرای ســـرت روی نـــیــزهها
از ســنگ پشـتبام، بماند بقیهاش
حـــالـا قــــرار اســـت کــــجـــا رود ســرت
از کوفه تا به شــــام، بماند بقیهاش
تنها اشارهای میکنم رد میشوم از آن
از روی پــــشـتبــام، بماند بقیهاش
قــصه بـه ســر رســــید و تازه شروع شد
شــعـرم نـشــد تمام، بماند بقیهاش...