صفحه‌ی 334 - این همه خوندی بس نبود؟ حالا بنویس!

الف

 سلام

  اون‌قدری وب‌لاگ خوندم که حس می‌کنم نیاز به نوشتن دارم و این نوشتن یعنی ارتباط با همه‌ی کسانی که می‌خونم‌شون. مثل این می‌مونه که در جمعی باشی و همه حرفی زده باشند و تو هم دل‌ت بخواد که حرفی بزنی. برای همین تصمیم گرفتم من هم بنویسم. قبل از تصمیم گرفتن هم دل‌م خواسته طبیعتن. نمی‌دونم متوجه تصویری که از ارتباط خواندن وب‌لاگ‌ها با نوشتن زدم، شدید یا نه. ولی خب امیدوارم که شده باشید.

  در دو هفته‌ی اخیر جلسه‌ی روان‌کاوی به نسبتِ جلسه‌های قبل خیلی به‌تر پیش ‌رفت، تا حدی که از فکرم گذشته که جلسات هر هفته را به دو هفته یک‌بار تقلیل بدم. شاید نامربوط یا متضاد بیاد. ولی من حس می‌کنم وقتی خوب پیش بره و حالِ من به‌تر از گذشته باشه، پس کم‌تر نیاز دارم که به روان‌شناس برم. البته نه این که دل‌م نخواد یا خوب و مفید نباشه، حرف این نیست. ولی خب از اون‌جایی که من پول این جلسات رو پدرم می‌ده و خب و من از این اتّفاق خوش‌حال نیستم، هرچند که خودش راضی باشه، پس ترجیح می‌دم که جلسات‌م را در صورت امکان کم کنم. و البته این به نوعی رویِ پای خود ایستادن هم هست، که بابت هر چیزی با روان‌شناس‌ت حرف نزنی. بگذریم.

  توی فکرم هست که یک نمایش‌نامه‌ی کوتاه یک پرده‌ای از شِل سیلورستاین بخونم و بذارم این‌جا. ولی خب نمی‌دونم این که این‌جا اعلام‌ش کنم باعث می‌شه که این کار رو بکنم یا نه. مثلِ این که نظرهای‌ مختلفی در این زمینه وجود داره. یا حداقل اگه به صورت واقعی نباشه، در ذهن من هست. ینی خب حس می‌کنم که جایی شنیدم یا خوندم که اگه کاری رو که می‌خوای بکنی بنویسی درصد این که انجام‌ش بدی بیش‌تره و جای دیگری هم عکس‌ش رو. شاید همه‌ی این‌ها تخیّلِ خودمه. کی می‌دونه؟

  اگه خودم رو جمع کنم و بتونم امتحانات‌م رو خوب بدم خیلی خوب می‌شه. تا الآن که به‌تر از ترم قبل بوده و من راضی‌م. استرس و این‌ها هم برام کم‌تر بوده.

  من برای خودم آرزوهای بزرگ دارم، ولی به قولِ نگارنده بیش‌تر وقت‌م رو صرف این می‌کنم که باهاشون خود ارضایی کنم تا که انجام‌شون بدم. البته ریشه‌های مختلفی از این که چرا این کار رو انجام می‌دم پیدا کرد. مسئله اینه که تا این‌جا من هی حرفایی که تو جلسات می‌گفت رو فراموش می‌کردم ولی خب این دو هفته‌ی اخیر این‌قدر خوب بود، که این به ذهن‌م رسید که درمورد جلسات‌م هم شروع کنم به نوشتن. به صورت شخصی. می‌دونم شاید برای شما هم جذّاب یا حتا مفید باشه، امّا باید در نظر بگیرید که به نظرم شخصی‌ن و دوست ندارم که شماها بدونید. واضح و مبرهنه؟

  اگه از طرف بیان دنبال‌تون می‌کردم و الآن من رو جزو دنبال‌کننده‌هاتون نمی‌بینید به خاطرِ اینه که از الآن از طریق فیدلی دنبال‌تون می‌کنم، البته اگه فیدتون رو باز گذاشته باشید، اگه نذاشته باشید هم که برید بمیرید، هم‌چنان از بلاگ دنبال‌تون می‌کنم، اگه بکنم. و این حرف‌ها در کل نشون می‌ده که بالأخره بعد از مدت‌ها علاوه بر اینوریدر که خودش رو چس کرده و می‌گه صد و پنجاه‌تا بیش‌تر نمی‌شه و تو داری زیاده‌روی می‌کنی و این حرفا، به فیدلی هم وارد بشم که تا اون‌جایی که من می‌دونم خودش رو چس نکرده. ینی امیدوارم که این‌طور بوده باشه.

  یادم بندازید درمورد سریال مورد علاقه‌م براتون بنویسم.

  راستی در راستای محتوای کلّیِ پاراگراف اول و این یکی که در مورد وب‌لاگ و اینا بود، بخش پی‌وند‌های روزانه یا می‌خوانم، می‌خوانم، تو خواندن منی یا همون پی‌وندهای روزانه دوباره داره به‌روز می‌شه که هرچند ممکنه مطالب یک‌م برای قدیم باشند و یا فیلتر باشند ولی ارزش‌مندند. و این که خوش‌حال می‌شم اگه وب‌لاگی رو می‌شناسید و دوست‌ش دارید معرفی کنید. من هم احتمالن به زودی یه فهرست از وب‌لاگ‌هایی که می‌خونم به اشتراک بذارم. شایدم نذارم، هنوز نمی‌دونم. البته اون شاید نذارم به دلیل گشادی هم می‌تونه باشه.

  هیچی دیگه دوست‌تون دارم، برام شعر بخونید، هر چی که بود، یا شعر بفرستید بگید تو بخون برامون، من‌م اگه عرضه‌ی خوندن‌ش رو داشتم، می‌خونم و فرسته‌ش می‌کنم و به اشتراک می‌ذارم.


برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]
دُردانه ‌‌
۱۲ دی ۰۸:۰۰

یکی از معایب فیدلی و سایر فیدخوان‌ها اینه که طرف آدرسشو عوض کنه بهت نمی‌گن ولی با بیان دنبال کنی می‌فهمی آدرس جدیدو

پاسخ :

سلام.
آره این‌م هست ولی خب توان‌ش رو فکر نکنم داشته باشن که بگن اصن. بلاگ بیان چون سایت میزبانه این تغییراتو می‌فهمه و اعمال می‌کنه.
هرچند خودِ تغییر آدرس به نظرم باید خیلی محتاطانه انجام بشه.
محمد. میم
۱۴ دی ۰۰:۵۹

منتظرم که در مورد سریال مورد علاقه‌ت بنویسی تا بخونم :)

پاسخ :

ُسلام.
تو که می‌دونی چیه :))
محمد. میم
۱۵ دی ۰۳:۰۵

نوشته‌ش فرق داره.

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)