صفحه‌ی 331 - صد و پنجاه کلمه!

الف

 سلام

  تمامی دردها از من رها می‌شود وقتی که یان تیرسن گوش می‌کنم. آه طبیب دردها. حرفی برای گفتن ندارم که هرچی بخوام بگم تکراریه و تکراریه و تکراری. هنوز اوضاع تغییر نکرده. اوضاع قرار هم نیست که تغییر کنه، من باید تغییر بدم. هنوز ندادم. می‌دم. قوی‌تر می‌شم و پیش‌رفت می‌کنم. این حرفا بعیده از من، ولی من هم همیشه نباید یه گوشه خزیده در حال گریه باشم که. یه بارم بذارین من از این شعارای مسخره‌ی می‌توانیم و فلان و بهمان بدم و در پس زمینه هم موزیک قرتی از یان تیرسن پخش بشه. می‌گن یه روز خوب می‌آد که ریگ‌ گودی! ولی خلاصه که چی. همه که می‌دونیم نمی‌آد. بشینیم سر زنده‌گی‌مون. نارنگی‌ای که خوردم به تلخی می‌زد پوست‌ش هم مددی نمی‌داد. آوخ مدد، بازخ مدد! بروم یک برنامه‌ای برای فردا بنویسم. و یادم نرفته که شما برای‌م شعر نمی‌خوانید ها! بیایید بیایید :) شعر بخوانید!


برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)