االف
سلام
شروع نکرده، خیلی از نوشتهها را تمام میکنم. نمیدانم. توانِ ادامه دادن ندارم انگار. بارها در اینجا و حتمن جاهای دیگر نوشتهام که خستهام. امّا این خستهگی همیشه هست و برای همه مینالمش از چیست؟ نمیدانم. میبینی؟ از چیزی شروع میکنم و بعد رها شده، میروم سراغ دیگری که شروع نکرده تمامش کنم. نمونهاش الآن.
دیگر نمیدونم که چی باید بگویم. ساده... دلم میخواهد رویِ صفحهی گرامافون دراز بکشم و به سقف بالای سرم که میچرخد نگاه کنم. و لولهی شیپوریای که احتمالن صدای خوشی پخش میکند. من از چرخیدن لذّت میبرم. از آنجایی که از نزدیک ندیدهام گرامافون را و حقیقتن چندان از نحوهی کارش سر در نمیآورم، نمیدانم که کارم به حتم به سوزنش خواهد کشید و سوزن میشود سوزناک یا هرچی که تو دلت خواندی ولی خب اگر جزوی از مثال است، چرا باید حذفش کرد. مگر چرخیدن صفحه را حذف کردیم که این را بکنیم؟
حقیقت این که مثل بارها پیش از این که شده تهِ گلویم یه جوری بشود، تهِ گلویم چند ساعتیست یه جوری شده و اندکی تهِ دلم امیدوارم که کرونا گرفته باشم. فتیشِ بیش از حدِ من به بیماریهایِ نزدیک به مرگ شاید برای شما آشکار نبوده باشد، ولی حالا شد.
به صورت اتّفاقی آهنگی از تنهی پخش کردم، که احتمالن برایِ اوّلین بار است که میشنومش. ولی چیزِ زیباییست و تا اینجا دوستش دارم. از آخرین باری که علیرضا را دیدم چندماه میگذرد و من همهی این چندماه را طور دیگری گمان میکردم و این آخر و عاقبتِ عمرِ تهیِ من است. مسئله افسوس خوردن درموردِ گذشته نیست، وقتی قضاوتت نسبت به آینده، تکرار گذشتهست.
دنیا، دنیای انصاف است یا نه؟ اگر همین یک سؤال برایم مشخص بود جوابش. اطمینان داشتم، که من درمورد هیچ اطمینان ندارم، آنوقت شاید خیلی چیزها فرق میکرد. در ضمن درمورد همین جملهی درمورد هیچچیز اطمینان ندارم هم، اطمینان ندارم، لازم به یادآوریتان نیست.
این روزها انگار توی برزخ از خواب بیدار شوم، صبح زود از خواب بیدار میشوم، امّا چیزی نیست. میلی برای دویدن، شوقی برای زندهگی نیست. شب زود میخوابم و غذا میخورم و سیگار نمیکشم و خودارضایی نمیکنم، امّا زندهگی، زندهگی نیست. حتا فیلم دیدن هم جذّابیت چندانی ندارد. یا بازی کردن، هیجانی.
الا ای خوانندهگان ساکتِ من، شما بگویید، یا شعر بخوانید، یا به اشتراک بگذارید حتا، شاید این غبار برود به کناری و شاید که آینده؟
پینوشت. عنوان آواییست که نامجو در قطعهیِ مشهورترِ عقاید نئوکانتی (سولو گیتار) میخواند یا ایجاد میکند.