من بویِ گند میدهم
شاید که بویِ پا
شاید که بویِ نا
شاید که بویِ گه
من بویِ خوک میدهم
من بویِ سگ
من بویِ شاش میدهم تا مغزِ استخوان
من بویِ گندِ تعفن
من بویِ زرداب
من بویِ قِی
من بویِ لاشهیِ راسویِ مردهیِ رویِ برگها
بویِ تمامِ عالمِ گند را من میدهم
نه من نمردهام
من زندهام به بویِ خوشِ ناوجودها
من زندهام؟
شاید که مردهام
شاید که توی راه
شاید پیادهرو
شاید کمی آنطرفتر از ساختمان نو
شاید که خفتهام
شاید خستهام
شاید که نه
شاید که رفتهام
شاید دویده
شاید پریدهام
شاید که بویِ گندِ زباله نمیدهم
امّا چرا
من بویِ گند میدهم
مثلِ خودِ شما
شاید که بویِ پا
دوشنبه ۳ شهریور ۹۹
برایم شعر خواهی خواند؟ [ ۰ ]