صفحه‌ی 273 - چون است حال، جانا!

الف.

 سلام.

  زنده ماندم، پا در راهی گذاشتم که هیچ از آن نمی‌دانستم، تپش، به پرچکوه رفتم، تپش، شاگرد تعویض روغنی گشتم، دیدم، تپش، خواندم، زنده ماندم، مُرده شده، تپش، زندم بُدم، هجده ساله ساله شدم، موهای‌م بلند شد، تپش، گرییدم، از کار در آمدم، خندیدم، تپش، تپش، تپش!

تپان!




برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۵ ]
🦉 شباهنگ
۲۴ آبان ۰۸:۴۱
برو کار میکن مگو چیست کار
حالا شاگرد تعویض روغن بودی، فردا اوستا کار، پس‌فردا شرکت تولید روغن می‌زدی خب :))
۱۸+ شدی الان :))

پاسخ :

سلام:)
آدرس دهید من روم! :)
به روحیات من نمی‌خورد! (وی همان کسی‌ست که گل‌فروشی هم به روحیات‌ش نمی‌خورد، چون گل خار دارد!)
اَی بابا حالا من‌م بی‌تربیتی شدم ینی؟! :(
هالی هیمنه
۲۴ آبان ۰۹:۴۶
چه خوب. چه خوب که هنوز در تپشید. :) بیشتر بتپید ما بیشتر ببینیمتان خب. :)

پاسخ :

سلام:)
سپاس‌گزار!
سعی می‌کنم بر نوشتن! چشم:)
هالی هیمنه
۲۴ آبان ۱۰:۵۴
آقا قبول نیست اینکه ما سلام نمی‌دیم بعد شما سلام میدی و لبخند می‌زنی. :)
به هر حال، سلام. :)

خوب. خوب. عالی اصلاً. :)

پاسخ :

نه سلام‌م چنون نیست! سلام هم‌راه لب‌خندِ خوش اومدینه!

:)
فـ . میم
۲۴ آبان ۱۸:۰۷
سلام.
بتپ همه‌اش.
:)

پاسخ :

سلام بر دلیل تپش! :)
محمدعلی ‌
۲۵ آبان ۰۱:۴۱
یاد آهنگ «ای همدم روزگار، چونی بی من؟» افتادم که یهو گفت چه خبر :)) :|
هجده سالگی خوبه؟ من نیز مثبت هیجده شدم به تازگی... هعی! پیر شدیم :))

پاسخ :

سلام.
چه خبر؟! :)
هجده‌ساله‌گی‌ای که به پایان رسید به مراتب بدتر از آغاز نوزده‌ساله‌گی‌ بود:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)