صفحه‌ی 269 - بنگر به تن روشن‌م!

الف.
 سلام...
  گاهی وقتام یه خواسته‌ای هست که کاش آدم وقتی حال‌ش بده، بشه گاو پیشونی سفید... یه کاتالوگ هم توی صندلیِ عقب‌ش باشه که در چنین مواقعی که حال طرف به اندازه‌ی کافی به غایت گند خورده هست... دیگه به‌ش پند و نصیحت نگین، کار نباشین براش، خروس نباشین از صب بخونین، دستور ندین، حقیقت جامعه بیان نکنین، صدای زنگ در و تله‌فون نباشید... باشید و نباشید. چون توی این وضعیت کنونی، اگه گاو پیشونی سفید فوق رو خود به خود رها کنی، خودش می‌میره... شما تو این وضعیت فقط حال‌ش رو تشدید می‌کنید.
برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۲ ]
علی محمدرضائی
۲۸ خرداد ۱۳:۱۴
چقدرهم عصبانی...

پاسخ :

سلام...
  بیش‌تر سوزناکِ‌ تا غم‌گین.
علی محمدرضائی
۲۸ خرداد ۲۱:۰۰
مگه من گفتم غمگینه؟؟؟

پاسخ :

این‌قدر داغان که حواس‌م پرته!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)