صفحه‌ی 344 - حالا کسی می‌دونه آویسی ینی چی؟

الف

 سلام

  از معدود دفعاتیه که، بدونِ این که چیزِ خاصی تویِ سرم باشه دارم می‌نویسم و برای همینه نمی‌دونم که دقیقن قراره از کجا و چی بنویسم.

  اوضاع عجیبیه. عجیب و تکراری. نمی‌دونم حس می‌کنم که این بحران‌های روحی رو قبلن داشتم و حالا که از نظر روحی آروم‌تر گرفتم، از لحاظ بیرونی دچار بحران‌هایی شدیم که آروم‌م نمی‌ذاره. کثافت‌های بیرون نمی‌ذاره که آدم صداش دربیاد حتا. خسته‌ و نگران‌م از این وضعیّت‌ها و واقعن نمی‌دونم که باید چه کار بکنم و اصلن چه کاری از دست من برمی‌آد.

  درموردِ خودم چی؟ می‌دونم که چه کار باید بکنم و چه کاری از دست‌م برمی‌آد؟ تویِ آخرین جلسه با گربه ابلقه پرسید برنامه‌ت چیه؟ و من نمی‌دونستم. هیچی نمی‌دونستم. حتا الآن هم نمی‌دونم. چه برنامه‌ای باید داشته باشم؟ چه حسی نسبت به دنیا باید داشته باشم. این دنیایی که روز به روز داره بیش‌تر کثافت بودنِ خودش رو به رخ می‌کشه؟ حقیقتن خسته‌م. از چی نمی‌دونم. غروب نشده دل‌تنگ می‌شم و نمی‌دونم که برای چی. من هیچی نمی‌دونم. از این شرِّ باید به چی پناه ببرم؟ به چی می‌شه پناه برد؟

  برای آینده‌ی خودم ایده‌ای ندارم و این مسخره‌ست. باید زودتر این ماجرا رو حل کنم. زودتر منظورم ام‌روز و فردا نیست، چون این مسئله، مسئله‌یِ امروز و دی‌روز نیست. خیلی وقته که هست و وقت‌شه که دیگه نباشه.

  حینِ علّافی تو کُمُد اضافه و فضای تلگرام، یه دوستِ وب‌لاگ‌نویس پیدا کردم، که گفت‌وگومون منجر به یادآوریِ فرسته‌های سالِ قبل‌م شد. همونایی که توش احتمالن پر از فحش و بد و بی‌راه به زمین و زمانه. یادم یه رسمی داشت و تهِ نوشته‌ها یه نیازمندی می‌زدم. پی‌ش رو نگرفتم -چون من توانایی خوندن گذشته‌ی خودم رو کم دارم- ولی فهمیدم که به تعدادی‌شون رسیدم و این برام عجیب و خوش‌حال کننده بود. از اون طرف البته ناراحت هم شدم. ناراحت شدم چون پارسال با اون حال وخیم‌م از خودم و دنیا خواسته و توقّعی داشتم، که الآن تویِ این به‌بودی ندارم. مسخره‌ست.

  دارم فکر می‌کنم که خواسته‌های کنونیِ من، که شاید تا سالِ بعد دیگه خواسته نباشن چی‌ن. یکی‌شونو می‌دونم. اینو روز تولّدم به خودم قول دادم. که کار کنم و وضع مادّی و روانی‌م به قدری خوب باشه که یه گربه رو به سرپرستی بگیرم. اگه اسم نداشت، اسم‌ش رو هم می‌ذارم آویسی!

  شما چه ایده‌هایی دارید؟ بگیم برام.

 

 پ.ن: کُمُد اضافه، از اسم‌ش پیداست، در اضافه‌ی کُمُد، در تلگرام ساخته شده، برای دست‌رسی راحت‌تر. خواستید بیایید: @KOMODEZAFE


برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۱ ]
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)