صفحه‌ی 133

*/S.O.S/*

به نام او.


سلام.

کیف نو، کفش نو، درس نو، کتاب نو، دوست نو... .

دل‌خوشی‌های بازگشت به مدرسه! نمی‌دانم واقعن بچه‌ها گول می‌خورند با این‌ها! واقعن علاقه‌ی بعضی‌ها به مدرسه را درک نمی‌کنم! واقعن خیلی بی‌رمق شده‌ام. خیلی بی‌رقبت به مدرسه (که البته بود).

این روز‌ها یا پشت کامپیوترم یا تله‌وزیون. همه هم شاکی! خب من مسلمن این کار می‌کنم چون می‌خواهم کار بدتری نکنم! اما که می‌فهمد؟ یکی بیاید خانواده‌ی من را قانع کند که این بیش‌تر به نفع من است تا کار‌های دیگر بکنم! دلیل‌ش؟ خب، نمی‌‌گویم یعنی علنی نمی‌گویم، نمی‌توانم، سخت است برای‌م، درک کنید!

می‌دانم، می‌دانم، می‌دانم که کلی کار دیگر می‌توانم بکنم، درست، اما اجبار می‌خواهد این تن لعنتی!

کسی مجبور کنم که من فلان کار را نکنم و آن یکی را بکنم، خانواده؟ نه نمی‌توانند!

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۴ ]
علی کوچولو
۲۰ شهریور ۲۰:۱۴
هم شرایطیم درکت می‌کنم

پاسخ :

تو نمی‌فهمی، منظور من رو!

می‌شه بیای چت؟
علی کوچولو
۲۰ شهریور ۲۰:۱۶
می‌گم می‌فهمم

پاسخ :

می‌دونی من وقتی بی‌کارم چ کار می‌کنم؟
فاطمه .ح
۲۱ شهریور ۱۰:۳۱
ولی من منتظر مدرسه ام :) این شروعِ جدیدِ !
باهمه ی منفی بودنِ زندگی ولی میشه مثبت دیدش. هر چند من خودم نصف وقتایی که تنها ام درحال فکر کردن به مرگ و اینکه جرا هستیم و ناامیدی اینا هستم ولی اگه قراره فرصتها بیان من نباید بیکار بمونم !
هرچند الان درست از وقتم استفاده نمیکنم.

پاسخ :

:(
بز بز قندی
۲۱ شهریور ۱۵:۴۶
منم باید زور بالا سرم باشه حتما
تا کاریو انجام بدم

پاسخ :

;)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)