صفحه‌ی 228

"

*/ گاهی همه چیز، یک‌هویی پیش‌می‌رود... حتا سفر... /*

 

*خداحافظی...

"

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۸ ]

صفحه‌ی 227

*/بازگشتِ آرزوها!/*

"این روز‌ها با خودم فکر می‌کنم که اصلن باید آرزو‌ها را از خدا خواست؟ یا باید صبر کرد به امیدشان؟ آیا باید آرزوهایی که فقط دوست داریم‌شان و برای‌مان زیاد مهم نیستند را به خدا بگوییم و هر روز از او بخواهیم؟ یا نه بمانیم به امید این‌که شاید بیایند... ."

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۶ ]

صفحه‌ی 226

"

سلام...

  برای بار چندم نوشته‌های‌م پرید، به طرز مسخره‌ای!! احتمالن  دوباره بنویسم! به هم‌این خاطر‌ست که من هنوز به کاغذ اعتقاد دارم!

"

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۵ ]
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)