صفحه‌ی 112

*/حرف ره‌بر/*
به نام خدا


  یکی از چیز‌هایی که از لحظه‌ی تحویل سال در گلو‌ی‌م گیر کرده که بگویم در رابطه با سخن تبریک عید ره‌بر بود! چیزی که من تا به عمرم ندیده بودم و در شگفتی آن هم خوش‌حال بودم و هم ناراحت! ناراحت از این که من اصلن سخن‌رانی ضبط شده دوست نداشت! و خوش‌حال از این که ره‌بر داشت من را هم را در لنز دوربین نگاه می‌کرد. چشم سیاه و ریزش وقتی به آدم نگاه می‌کند خیلی قشنگ می‌نماید! همین دیگه!
برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۱ ]
ابوالحسن جعفری
۰۶ ارديبهشت ۱۴:۲۱
هییییییییییی وای من . دادا دادم رو زدم  ای می دل کباب شد .

خارج از بحث : چرا نمیشه رهبر رو از نزدیک ببینم . نمیشه اصلا امکانش وجود نداره منظورم از نزدیکه .  روبه رویش

پاسخ :

با یه چیزی بشی بتونی ببینیش!

مثلن نخبه!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)