صفحه‌ی 156

*/شکوه/*

به نام خدا.

 

به شکوه گفتم برم ز دل یاد روی تو آرزوی تو 

به خنده گفتا نرنج‌م از خلق و خوی تو یاد روی تو

ولی ز من دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟

هر کجا روی وصله‌ی منی ، ساغر وفا از چه بشکنی

گذشتم از او به خیره سری، گرفته ره مه دگری

کنون چه کنم با خطای دل‌م، گرم برود آشنای دل م

به جز ره او نه راه دگر، دگر نکنم خطای دگر

به شکوه گفتم برم ز دل یاد روی تو آرزوی تو

به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو

ولی ز من دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟

هر کجا روی وصله‌ی منی ، ساغر وفا از چه بشکنی

 نخفته ام به خیالی که می پزد دل من

خمار صد شبه دارم شراب خانه کجاست؟


برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]
ابوالحسن جعفری بلالمی
۲۸ شهریور ۱۷:۴۷
 اول بگم سلام که یاد نرود
 دوم بگم که قشنگ بود ... .

پاسخ :

ممنان!
ابوالحسن جعفری بلالمی
۲۸ شهریور ۱۷:۵۲
 راستی میگفتی که به دلیل استرس مدرسه نمیتونی بنویسی . ولی حالا که نوشتی دلم آرام گرفت
 
 منم استرس داشتم ولی برطرف میشود . پسر خاله هووو

پاسخ :

:)
. عارفه .
۲۸ شهریور ۱۸:۴۶
بســـــیار زیبا :)

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)