صفحه‌ی 257

*/نامه‌ای به خودم، به یک سال پیش، اگر می‌شد، اگر می‌دید، اگر... ./*

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۴ ]

صفحه‌ی 238

*/...پس خیلی راحت می‌نویسم "تمام" و قال قضیه را مثل یک بازنده به پایان می‌رسانم!.../*

ادامه مطلب برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]

صفحه‌ی 177

*/شمّبه!/*
الف.


  سلام. برنامه‌ی ام‌روز هنرستان‌مون اینه! البته برای گرافیکی‌ها!
دو زنگِ اول چاپِ‌دستی!
دو زنگ‌ِ دوم طراحی!
چاپ‌دستی‌مان با مسدر نیک‌خواه است! معلمی که جوان می‌خورد، به‌ش. و خب فوقِ لیسانس گرافیک است. معلم خوبی‌ست از نظرم ولی نمی‌دانست دقیقن باید چه کار بکند در روز اول! هی می‌گفت: خب؟ برای‌مان از هنر گفت و اشباع شدن‌ش و این که باید کار بلد باشیم تا بتوانیم پیش‌رفت کنیم.
ته‌ش هم گفت که برای هفته بعد هر چند تا طرح که دوست دارید بیایید تا سلیقه‌های‌تان را بشناسم و کم‌کم شروع کنیم درس را! و گفت که طرح‌ها باید بسته باشند! من که نفهمیدم! یعنی نفهمیدم در کل باید چه طرحی بیاورم برای‌ش! و گفت که نمره بر اساسِ ژوژمان* است. 16 نمره از ژوژمان و 4 نمره هم به صورت تئوری!!!
طراحی‌مان هم معلوم نیست با که داریم!


*: ژوژمان چیست؟
ژوژمان یک کلمه فرانسوی است ( jugement ) و در انگلیسی ( judgment ) به معنی قضاوت کردن ، بعضی مواقع از ژوژه هم استفاده می شود .
دانشجویان هنر برای ارائه آثار خود در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی هنر آثار خود را ژوژه میکنند  و به قضاوت اساتید قرار می دهند . همیشه این قضاوت ساعت‌ها در دانشگاه‌های هنر  به طول می‌انجامد و سرانجام استاد مربوطه نمره‌ای را برای این واحد درسی که در طول یک ترم با دانشجویان خود داشته را ارائه می دهد.
میشه گفت که ژوژمان یه چیزی مثل امتحانات آخر ترمه ولی حال و هوای متفاوتی داره.
برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۱ ]

صفحه‌ی 115

*/چه‌طوره؟؟؟؟/* 
با artrage studio کار کردم! الکی نگاش نکنین، وجدانن سخته!

برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۸ ]

صفحه‌ی 106

*/اول می‌کشم، بعد می‌فهمم!/*

به‌ نام خدا


اول کشیدم‌ش بعد فکر کردم این شاید همان، تصویری‌ست که از شازده کوچولو در رویا‌های‌م داشته‌م! گذشت و چسباندم‌ش روی کمد، تا این که دی‌روز یک نگاه عاقل اندر سفیه (درسته؟) کر‌دم‌ش، و بعد یک نگاه عاقل اندر سفیه به خودم کردم گفتم:«خاک توی سرت، این پوریاست!»، پوریا یا همان رفیق ببخشید دیر شناختم‌ت!
 تمام!
برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۱۰ ]

صفحه‌ی 80

روز‌ها می‌گذرد،

خسته شده‌ام، 

خوا‌ب‌م می‌آید،

دوست دارم تا زمان تقسیم بهشت جهنم بخواب‌م!

دوست دارم سریع تموم شده همه‌چی برسیم قسمت آخر!

این روزا همین طور کاغذ طراحی‌های‌م را روی هم می‌گذارم... .

شاید بعدن چندتا شونا رو بذارم این‌جا!

ولی تن‌هایی چه حالی می‌ده‌ها!

آدم گاهی باید با خودش تن‌ها باشه!


برای‌م شعر خواهی خواند؟ [ ۳ ]
گر تو سری، سرک بکش
بایگانی مطالب







طراح اصلی قالب: عرفان ویرایش‌ شده برای میمای دوست‌داشتنی :)